اسرافیل از عزرائیل پرسید:

کار و کاسبی چطور است برادرجان؟ هرچه باشد کاسبی شما از میکائیل که اینجا به حساب کتاب گناهکاران  رسیدگی می­ کند باید بهتر باشد درست است؟
عزرائیل که گوشه برزخ با اسرافیل زیر درخت زیتون نشسته بود و  با
الکل و پنبه داشت داس بزرگ خونی اش را شستشو و استریل می کرد آهی کشید و گفت:
- هی هی برادرجان!  نگو که دلم خون است. دیگر زمین آن زمین قدیمی و مردم آن مردم سابق نیستند که هی گر و گر بچه پس بیندازند.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها